یکم= یه مادر تنها "پیرطور" با دوتا بچه یه دختر یه پسر، دختر درگیر یه عشق ناکام و پر از فریب و نیرنگ، پسر درگیر یه عشق که از دوران دانشجویی روی دوشش سنگینی می کنه
دوم= یه پدر تنها "پیرطورتر" با دو تا بچه، یه دختر و یه پسر، پسری که چهل سالشه و هنوز ازدواج نکرده و درگیر یه عشق قدیمی و دختری که حامله است و کلا روی تخت خونه اش دیده شده تو دوران حاملگی " احتمالا دستشویی اشم همونجا روی تخت انجام میده :) " خارج از شوخی، حامله اس و به چشم غیرخواستارانه :)))) ترگل ورگلم هست بعد از فارغ شدن یه نظر دوربین تلویزیون شوهرشو نشون میده که اگه نمی گفتن شوهرشه به جای پدرش اشتباه گرفته می شد والااع

سوم=یه زن و شوهر "میانسال" که ای روابط خوبی با هم دارن تا اونجا که سر میز شام مادر خانواده، پدر خانواده رو نمی دونم از روی تحکم یا احترام با ضمیرجمع صدا میزنه، این زن و شوهر هم دوتا بچه دارن یه دختر یه پسر، که دختر " معشوقه ی دوران دانشجوئیه ی پسرِ مادرِ پیرطوره • چه سخت شد :))) همون پسر خانواده یکم • " تو جوونیش اشتباهی عاشق شده که ثمره اشم شده یه ازدواج ناکام که منجرتر شده به یه طلاق غیرمدخوله! و پسر خانواده که تو این جمع درهم و برهم شاهکار کرده و ازدواج کرده ولی با این حال تو مخی ترین روزگار رو تو بین این جماعت رومخی داره سپری می کنه، چون زنش به واقع روز و شب رو مخ این پسره بیچاره است و این پسر بیچاره هم اصلا به زنش محل سگم نمیده انصافا، حتی بگو یه م ساده ، و دقیقا شده مصداق این قاعده ی نمی دونم چندم انیشتین که هر عملی عکس العملی دارد :)))

چهارم: یه مادر تنها "میانسال" که سه تا بچه داره، من اینجوری فهمیدم که دوتا پسر و یه دختر، شایدم دوتا دختر و یه پسر، که به هر حال هر کدومش باشه دوتاشون رفتن خارج و به شدت نیاز مالی دارن و یه پسر دقیقا پشنگ " آقا من قبلا فکر می کردم پشنگ فحشه جدیدا فهمیدم پشنگ پادشاه تورانی بوده که خیلی هم قدر بوده فقط چون پشنگ بوده به هیچ جا نرسیده :))))) " که این پسر پشنگ دقیقا شوهر دختر خانواده ی سومه که طلاق غیرمدخوله گرفته و شدیدا دنبال اینه که دوباره با دختره ازدواج کنه، و اگه بپرسین چرا؟ جوابش اینه که دختره رو اذیت کنه بابت تحقیری که قبلا تو روابطش با این دختر دچارش شده نکته ی داخل پرانتزش اینه که خانواده ی سوم بسیار ثروتمند می باشند، این پسر قبلا بی پول بوده و الان پولدار شده

پنجم: دختری که ازدواج نکرده و سنش دور بر همون پسر چهل ساله ی خانواده ی دومه که با همین آقا تو جوونی سر و سری داشتن. البته که ایشونم ازدواج نکردن و رفتن دنبال آمال و آرزوهای شغلیشون

اینارو گفتم که بگم اسم این سریال: #دل_دار می باشد ولی به نظر من اسمشو بذارن #دل_ندار خیلی بیشتر بهش میاد، چون هیچ عشق عمیق دو طرفه ای این وسط، حداقل من مشاهده نکردم، شما دیدین به منم بگین که منم در جریان قرار بگیرم والاااع، این از روابط غیرمزدوج های جوان داستان
از اونطرف تنها زوج مزدوج و جوان داستان زندگی بسیار نکبت باری دارن! یعنی زن خانواده سر پولی که داده به شوهرش، چنان افتاده به جونه شوهره که نگو و نپرس، تا اونجا که مهریه اش رو گذاشته اجرا! "این به کنار اصلا حرف زدن بلد نیستن. هیچ کدوم از طرفین نه آقا و نه خانوم دقیقا مثل دوتا غریبه"
از اونطرف تر شما هیچ زن و شوهر با سابقه ای نمی بینین تو سریال، دوتا زن تنهای پیر و یه مرد تنهای پیر! که به طور واضح داره نشون میده تهش تنهائیه ها! حواست باشه

نمی دونم چی چی نوشت ۱:
اگه تم و موضوع داستان و چالش هایی که بین این افراد دل ندار :)))) برآیند آماری جامعه است که صد واویلا! اگه هم نیست که خب چه کاریه این همه هزینه می کنین، خیلی صاف و ساده بگین ملت ازدواج نکن. والاااع ترااااات شدیدترش

نمی دونم چی چی نوشت ۲:
من این سریال مقوا رو هر شب می بینم! و خیلی شدید دلم برای جک و رزه تایتانیک تنگ میشه و می سوزه که اگه اینا دل دارن اون دو بزرگوار چی بودن :)))))))))))


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها